گاهي اوقات كه مينشيني و پس از مدتي سيماي جمهوري اسلامي ايران را از سر اتفاق، در محفلي، جمعي، در جمع خانواده، در ترمينال مسافري و يا هرجاي ديگري كه گريزي نيست كه از حرفهاي تكراري و بيهوده و با تأني و حوصله و سرسام زياد و يا هر علت ديگري ميبيني، اتفاقات جالبي رخ ميدهد. فيلم دفاعيات خسرو گلسرخي هم از اين نمونههاست. چهرهاش را كه از نه سالگي (يعني در سال پنجاه و دو) بهيادت مانده مرور ميكني. سال پنجاه وهفت را بهخاطر ميآوري كه از پس سقوط رژيم پهلوي، هنگامي كه راديو تلويزيون در اختيار چريكهاي فدايي خلق بود، در روز بيست و سوم بهمنماه پنجاه و هفت، فيلم دفاعيات خسرو گلسرخي بر روي آنتن رفت و توانستي يكبار ديگر دفاعيات اين شاعر را كه سر آشتي با قدرت را نداشت و به خود ببالي كه اين است آن وعدهي تاريخ. و ميتوانستي با عظمت روحي كسي آشنا شوي كه آمد و از آنچه اعتقاد داشت دفاع كرد.
فيلم مثله شده گلسرخي كه پخش شد، يكي از فاشيستهاي رژيم كه ايدئولوگ رژيم نيز هست، سخنراني كرد و خزعبلاتي بافت كه جز تخطئه مبارزان آن دوران، وظيفهاي ديگر بر عهده نداشت. در نظر وي كساني كه مسلمان نبودند، همهگي در حين شكنجهها ميشكستند و تاب مقاومت را از دست ميدادند. و تنها مسلمانان بودند كه با پايداري خود توانستند، جنبش مردمي را كه دشمن خود را بر رأس خود حمل مينمود، به فتح و ظفر راهنمون كنند. او در دفاع از گلسرخي مدعي بود كه صبغهاي كه گلسرخي از امام علي و امام حسين با خود داشت به او اين شهامت را داد تا اينگونه عليه رژيم پهلوي سخن بگويد وگرنه اين توان از عهدهي غير مسلمانان خارج بود. نكته جالب آنكه مجري برنامه "فوقالعاده" مدعي بود كه: ار كجا معلوم كه هنگامي كه خسرو گلسرخي را به چوبه اعدام مي بستند، شهادتين خودش را نگفت (بهعنوان معترضه يادآوري كنم بياختيار ياد شهادتين صدام حسين افتادم!!!!). اين بازگونگي تاريخ شرافت ندارد. توصل به انواع ترفندها براي توجيه وضع موجود غير عقلاني است. او، خسرو گلسرخي، سرانجام بر آنچه باور داشت، گلولهباران شد. اما آنان كه از او استفاده ابزاري ميكنند، بر سر چه ميمانند؟
اي كاش فيلمي از كساني كه در دادگاههاي اين رژيم ميتوانستند از خود دفاع كنند نيز در اين دهه پخش ميشد.
براي ديدن فيلم بدون سانسور خسرو گلسرخي به اينجا برويد.
(سرود پيوستن خسرو گلسرخى)
بايد كه دوست بداريم ياران
فريادهاى ما اگرچه رسا نيست
بايد يكى شود
بايد كه چون خزر بخروشيم
بايد كه تپيدن هر
قلب اينك سرود
بايد كه سرخى هر خون
اينك پرچم
بايد كه قلب ما
سرود و پرچم ما باشد
بايد كه دوست بداريم ياران
در هر سپيده ال
برز نزديكتر شويم
بايد يكى شويم
اينان هراسشان ز يگانگى ماست
بايد كه سر كشد طليعه
خاور از چشمهاى ما
بايد كه لوت تشنه
ميزبان خزر باشد
بايد كوير فقر
از چشمه هاى شمالى
بى نصيب نماند
بايد كه دستهاى خسته بياسايند
بايد كه سفره رنگين
بايد كه خنده و آي
نده جاى اشك بگيرد
بايد كه دوست بداريم ياران
بايد بهار در چشم كودكان جاده رى
سبزو شكفته و شاداب
بايد بهار را بشناسند
بايد جواديه سر پل بنا شود
پل اين شانه هاى ما
بايد كه رنج را بشناسيم
وقتى كه دختر رحمان
كه از يك تب دوساعته مىميرد
بايد كه دوست بداريم ياران
بايد كه قلب ما
سرود و پرچم ما باشد
فيلم مثله شده گلسرخي كه پخش شد، يكي از فاشيستهاي رژيم كه ايدئولوگ رژيم نيز هست، سخنراني كرد و خزعبلاتي بافت كه جز تخطئه مبارزان آن دوران، وظيفهاي ديگر بر عهده نداشت. در نظر وي كساني كه مسلمان نبودند، همهگي در حين شكنجهها ميشكستند و تاب مقاومت را از دست ميدادند. و تنها مسلمانان بودند كه با پايداري خود توانستند، جنبش مردمي را كه دشمن خود را بر رأس خود حمل مينمود، به فتح و ظفر راهنمون كنند. او در دفاع از گلسرخي مدعي بود كه صبغهاي كه گلسرخي از امام علي و امام حسين با خود داشت به او اين شهامت را داد تا اينگونه عليه رژيم پهلوي سخن بگويد وگرنه اين توان از عهدهي غير مسلمانان خارج بود. نكته جالب آنكه مجري برنامه "فوقالعاده" مدعي بود كه: ار كجا معلوم كه هنگامي كه خسرو گلسرخي را به چوبه اعدام مي بستند، شهادتين خودش را نگفت (بهعنوان معترضه يادآوري كنم بياختيار ياد شهادتين صدام حسين افتادم!!!!). اين بازگونگي تاريخ شرافت ندارد. توصل به انواع ترفندها براي توجيه وضع موجود غير عقلاني است. او، خسرو گلسرخي، سرانجام بر آنچه باور داشت، گلولهباران شد. اما آنان كه از او استفاده ابزاري ميكنند، بر سر چه ميمانند؟
اي كاش فيلمي از كساني كه در دادگاههاي اين رژيم ميتوانستند از خود دفاع كنند نيز در اين دهه پخش ميشد.
براي ديدن فيلم بدون سانسور خسرو گلسرخي به اينجا برويد.
(سرود پيوستن خسرو گلسرخى)
بايد كه دوست بداريم ياران
فريادهاى ما اگرچه رسا نيست
بايد يكى شود
بايد كه چون خزر بخروشيم
بايد كه تپيدن هر
قلب اينك سرود
بايد كه سرخى هر خون
اينك پرچم
بايد كه قلب ما
سرود و پرچم ما باشد
بايد كه دوست بداريم ياران
در هر سپيده ال
برز نزديكتر شويم
بايد يكى شويم
اينان هراسشان ز يگانگى ماست
بايد كه سر كشد طليعه
خاور از چشمهاى ما
بايد كه لوت تشنه
ميزبان خزر باشد
بايد كوير فقر
از چشمه هاى شمالى
بى نصيب نماند
بايد كه دستهاى خسته بياسايند
بايد كه سفره رنگين
بايد كه خنده و آي
نده جاى اشك بگيرد
بايد كه دوست بداريم ياران
بايد بهار در چشم كودكان جاده رى
سبزو شكفته و شاداب
بايد بهار را بشناسند
بايد جواديه سر پل بنا شود
پل اين شانه هاى ما
بايد كه رنج را بشناسيم
وقتى كه دختر رحمان
كه از يك تب دوساعته مىميرد
بايد كه دوست بداريم ياران
بايد كه قلب ما
سرود و پرچم ما باشد
No comments:
Post a Comment